بعد از کلی تاخیر فروردین 94
وای بلاخره تنبلی رو گذاشتم کنار و اومدم با کلی عکس. یه روز مونده به سال تحویل شروع کردیم به خونه تکونی روز سختی بود من وبابا به کمک هم یه خونه تکونی حسابی انجام دادیم.حتما پیش خودت میگی چرا زودتر شروع نکردم به تمیزکاری آخه سرم خیلی شلوغ بود کلی سفارش دقیقه نودی داشتم چون مشتری ثابتم بودن نمیتونستم ردشون کنم . شب سال تحویل هل هلکی یه هفتسین چیدم مثل همیشه ساده وکوچولو ا امسال عید چون بابا کلاس آنلاین داشت وسرش خیلی شلوغ بود خیلی نتونستیم بریم عید دیدنی .بیشتر روزا خونه بودیم. . برای سیزده بدر هم رفتیم باغ بابایی میرزا...
نویسنده :
مامان منصوره
20:21